معرفی کتاب: جامعه شناسی جنگ و ارتش توسط دکتر مهری بهار در نشریه مطالعات بسیج ۱۳۷۲ پیش شماره منتشر شده است.
در این مقاله کتاب جامعه شناسی جنگ و نیروهای نظامی، نقد و بررسی شده است. این مقاله به مطالعه پدیده اجتماعی جنگ و سازمان نظامی می پردازد. گذشته از ویژگی های مثبت کتاب چون این اثر در معرض استفاده مداوم دانشجویان علوم اجتماعی قرار دارد، لازم است مورد توجه و نقد قرار گیرد. این گزارش با معرفی اجمالی اثر آغاز و سپس به صورت شکلی و محتوایی به نقد و بررسی آن می پردازد. در پایان پیشنهادهایی نیز ارائه شده است.
تغییرات آیینهای سوگواریِ متوفی پس از کرونا و ارزیابی تاثیرات آن بر صاحبان عزا مقاله ای علمی-پژوهشی است که توسط دکتر مهری بهار (دانشیار و عضو هیئت علمی گروه ارتباطات دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، ایران) و فائزه جبارپور (دانشجوی کارشناسی ارشد رشته ارتباطات اجتماعی گروه ارتباطات دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، ایران) منتشر شده است.
با شیوع چشمگیر کرونا و کاهش مراسم عزاداری برای متوفی یا لغو کامل آنها و انتقال یافتن هرچه بیشترِ این آیینهای سوگواری به فضای مجازی، این مسئله برای محقق بوجود آمد که بازماندگان متوفی تا چه حد توانستهاند احساس همدردی و التیام یافتنِ غم عزیز از دست رفتهشان را بهواسطهی تسلیت گفتنهای مجازیِ خویشاوندان بدست آورند؛ و آیا اساسا فضای مجازی بستر مناسبی برای این نوع آیینها است یا خیر. برای یافتن پاسخ، با تمرکز بر وجه آیینی و ارتباطاتی این پدیده، از 19 نفر از افرادی که از ابتدای شیوع کرونا تاکنون، کسی از نزدیکان خود را از دست دادهاند، مصاحبهی آنلاین انجام شد. نتایج بدست آمده، ذیل دو مقولهی اصلی یعنی «تغییراتِ آیینهای سوگواری به مثابهی فرصت» و «تغییرات آیینهای سوگواری به مثابهی تهدید» گنجانده شدند. پررنگتر شدن ابعاد معنویِ آیینهای سوگواری برای شخص متوفی که پیش از این بسیار کمرنگ شده بود، مزیتی است که بهوسیلهی تغییرات آیینی دوران کرونا، نمود یافته است؛ در کنار چنین مزیتی، افسردگیِ ناشی از تخلیه نشدن احساسات، ناباوریِ مرگ متوفی و سیطرهی حس تنهایی، علیرغم ابراز همدردیهای مجازی، از جمله آسیبهایی است که در طول زمان میتواند تاثیرات شگرفی بر روح و روان صاحبان عزا باقی گذارد. بنابراین آشکار است که فضای مجازی بستری مناسب برای شریک شدن در غم صاحبان عزا نیست. براساس نظریهی ارتباطات آیینی میتوان گفت این آیینهای سوگواریِ رسانهای شده اگرچه میتوانند بر بعد حضوریِ آیین غلبه ایجاد کنند و شرایطی را برای ابراز همدردیهای غیرحضوری فراهم سازند، اما همچنان نمیتوانند جایگزینی برای آیینهای سوگواریِ حضوری باشند.
مطالعه کیفی رابطه برساخت خلاقیت و سیالیت ژانرهای موسیقی (مطالعه موردی تغییرات ژانری و نوآوری در فرهنگ تولید موسیقی کلاسیک ایرانی) مقاله ای است که توسط دکتر مهری بهار (دانشیار گروه علوم ارتباطات دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران) و زهراسادات چلنگر (دانشجوی دکترای علوم ارتباطات دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران) منتشر شده است.
در این مقاله، سیالیت در تقسیمبندی ژانر موسیقی کلاسیک ایرانی را مرتبط با معنای خلاقیت به مثابة «فرایندی فرهنگی» مطالعه کردیم. از طریق مصاحبه نیمهساختاریافته با پنج نفر از موسیقیدانان در ژانر موسیقی دستگاهی، چگونگی رابطه برساخت خلاقیت در «فرهنگ تولید» صنعت موسیقی ایران را با تقسیمبندی ژانر کلاسیک ایرانی تحلیل کردیم. طبق نتایج، مضامین اصلی عبارتند از «خلاقیت شهرت-محور» که موسیقی شبه دستگاهی، ترکیبی و سفارشی-سازمانی را ایجاد می کند، «خلاقیت ناب» که ژانر هنری را میآفریند و «خلاقیت فرهنگساز» که ژانر اصیل دستگاهی و هنر اجتماعی را خلق میکند. در هر ژانری، کدهای اخلاقی و آیینی و جایگاه مخاطب و سود متفاوت است. کدهای اخلاقی و آیینی در مضمون فرهنگساز، مرتبط با پیششرط های اخلاقی مانند تواضع و آداب آیینی ساز زدن است. رابطه با مخاطب، عمودی و در راستای ارتقای سلیقه شنیداری اوست و سود مالی در آن آیندهنگرانه است. در خلاقیت ناب، کدهای اخلاقی و آیینی برجسته نیستند، مخاطب غایب است و خود واقعی خالق در این ژانر حضور دارد. ژانر شهرت- محور، با تصور مخاطب شروع میشود، احساس از خود بیگانگی هنرمند در این ژانر وجود دارد، نتیجهگرایی یری سریع مالی در آن دنبال میشود و کدهای اخلاقی و آیینی مبتنی بر خودنمایی تکنیکی است.